در شمال دور، سدنا و نانوک رویای بازگرداندن خانواده خود را در سر می پرورانند. پس از مرگ سدنا، نانوک راه طولانی را طی می کند تا دخترش آگا را که سال ها پیش فرار کرده بود، پیدا کند.