دیگو وگا از سفر تحصیلی خود برمی گردد تا دریابد سرزمینش تحت دیکتاتوری ارتش است. دیگو که از تماشای بیکار خودداری می کند، خود را به شکل زورو در می آورد تا از ضعیفان و ستمدیدگان محافظت کند.