داستان گل سرخ (The Tale of Rose)

هوانگ یی می که در خانواده ای علمی به دنیا آمد، با دقت در پناهگاه بزرگ شد، مانند گلی در گلخانه. او از سنین جوانی استعدادهای خود را در هنر نشان داد و پس از ورود به محیط کار پیشرفت کرد. از آنجا با ژوانگ گودونگ آشنا می شود و عاشق هم می شوند. با این حال، به دلیل سرنوشت، این دو در نهایت با فشارهای زندگی از هم جدا می شوند. هوانگ یی می پس از گذراندن این دوره پر فراز و نشیب کار و دلشکستگی، رشد می کند و آرام آرام مسیری را که می خواهد در زندگی طی کند، درک می کند. او که تصمیم به ادامه تحصیل می گیرد، به مدرسه باز می گردد. پس از فارغ التحصیلی، او با همکلاسی دانشگاه خود، فانگ ژی ون ازدواج می کند. با این حال، این ازدواج متأسفانه محکوم به پایان است زیرا مشاغل آنها آنها را به مسیرهای بسیار متفاوتی هدایت می کند. در نهایت، این دو تصمیم به طلاق می گیرند. هنگامی که هوانگ یی می کسب و کار خود را در زمینه هنرنمایی راه اندازی می کند، با همنوع خود، پو جیا مینگ، آشنا می شود. با این حال، پو جیا مینگ بیماری لاعلاجی دارد و تنها چند ماه دیگر به زندگی خود باقی مانده است. ریسمان قرمز عشق بین آنها در نهایت با داس مرگ کوتاه می شود. هوانگ یی می با وجود غم و اندوه و درد، در نهایت تصمیم می گیرد به آینده نگاه کند و زندگی خود را در کامل ترین و خیره کننده ترین مد زندگی کند.